شهر در قدیم روی تپه بزرگی در کنار رودخانه قشلاق به نام «پیالکه توش نوذر» قرار داشته.شهر کهن «سنهدژ» در اثر زلزله و هجوم مغول ویران شد و تا زمان صفوی به صورت دهکدهای به حیات خود ادامه داد. مرکز حکومتی این شهر پس از ویرانی، به قلعه حسنآباد منتقل شد. قبل از اسلام
قلعه حسنآباد که دژی ساسانی بود، نزدیک این شهر واقع بود و همواره به عنوان پادگانی برای حمایت از این شهر عمل میکرد. قلعه حسن آباد بر فراز تپه ای به ارتفاع ۴۰۰ متر در جنوب روستایی به نام حسن آباد قرار گرفتهاست. به گفتهٔ باستان شناسان در جنگهای ایران و روم از این منطقه به نام یکی از بزرگترین دژها و پایگاههای مبارزه برای ایرانیان بودهاست.این قلعه آثار دوران اشکانیان و ساسانیان میباشد و به نام مرکز حکومت غرب ایران کنونی بهره گیری میشدهاست. در نزدیکی قلعه حسن آبادگورستان عصر آهنی که بیشتر آثار عصر آهن ۲ و ۳ را که حدود ۱۲۰۰ تا ۸۰۰ قبل از میلاد است در بر دارد. آثار همراه اسکلتها قطعات آهنی و مفرغی و سفال نخودی و خاکستری که مشخصه این دورهاست میباشد.از جمله نکات قابل توجه فک بیشتر جمجمه جدا شده و سر یکی از اجساد در داخل ظرفی قرار داشت.اجساد شیوهٔ تدفین مشخصی ندارند و به همهٔ صورتها از جمله طاق باز و چمباتمهای (جنینی) گور سنگی و ساده و مرکب و تدفین ثانویه میباشند. سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثی خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانیان میرسانیدند.خانواده اردلان، به جز یک وقفه کوتاه، در سراسر دوره صفوی قدرت را در دست داشتند. در سال ۱۱۴۶ هجری قمری، کریم خان زند سنندج را ویران کرد و پس از یک دوره هرج و مرج، «خسروخان اردلان» (مقلب به کبیر) در سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۲۴۰ هجری قمری در سنندج مستقر شد.آقا محمد خان قاجار، به پاداش این شجاعت، حکومت سنقر(کلیایی) را به او داد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هجری قمری «امانالله خان اردلان» (کبیر) پسر «خسروخان» در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. امان الله خان کبیر، پسری به نام «خسروخان ناکام» (ناکام، چون جوان مرگ شد. تولد ۱۲۰۵، وفات ۱۲۴۰) داشت. او به خاطر توانایی اش در سواد و ادبیات، مشهور و زبانزد بود. پس از او در زمان پسرش «رضا قلی»، جنگ و منازعات در میا خانواده اردلان گسترش پیدا کرد. برادر او «امان الله» (معروف به غلامشاه خان) در سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ حکومت کرد که آخرین وارث حکومت اردلانها در کردستان بود. سنه پیش از سال ۱۰۴۶ هجری قمری روستای کوچکی بود که طا یفهای به نام زرین کفش درآنجا به زندگی میپرداختند. تاریخ نگاران نیای این خاندان را که به لهجهٔ کردی« کوش زرین» گفته میشود را به طوس نوذرپهلوان نامدار شاهنامه نسبت میدهند.زرین کفشها دارای کلوت (کلاه) و شلایی (پارچه ایی سیاه که به گونهای ویژه به دور کلاه پیچیده میشد) بودند و کفشهای گلابتون دوزی شده به پا میکردند که نشان شاهزادگی بوده، که به دلیل پوشیدن همین کفشها به زرین کفشها نامزد شدند. منبع: ویکی پدیابعد از اسلام